آدمی از قعر دوران...

وب نوشته های علیرضا ملوندی

آدمی از قعر دوران...

وب نوشته های علیرضا ملوندی

آدمی از قعر دوران...
طبقه بندی موضوعی

آیا ما می خواهیم روشنفکران اعدام شوند؟

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۵۹ ب.ظ

«نظام متعلق به همه است»، «نمی توان کسی را به دلیل عقیده ش از فعالیت محروم کرد»، «شما چقدر افراطی هستید»، «دگراندیشان را 


اعدام کنیم راحت می شوید؟» کسانی که در بخش های فرهنگی رسانه ها کار می کنند و دغدغه آنها حمایت از انقلاب اسلامی است حتما این حرف را تصدیق می کنند که لا اقل یک بار این سخنان را از زبان افراد مختلف شنیده اند؛ از مسئولین و مدیران دستگاه های مختلف دولتی و وابسته به حاکمیت گرفته تا منتقدین و حتی برخی حزب اللهی ها؛ برخی از ما به این صحبت ها پاسخ داده ایم و برخی نیز بی تفاوت و به این دلیل پاسخ نمی دهند که فرد مقابل ما با پیش فرض ثابت خود برابرمان حاضر شده است، این پیش فرض که طرف مقابلم متحجری تندرو است که گمان می کند باید مخالفین نظام را به دریا ریخت و یا به دلیل افکارشان دست و پایشان را بست و در محبس انداخت، کسی که اصولا هیچ بهایی به آزادی حداقلی افراد نمی دهد و از این دست تفکرات و پیش فرض ها.

 

 

اما آیا در این میان کسی خواهان اعدام کسانی است که خلاف جمهوری اسلامی می اندیشند؟ به نظرم پاسخ منفی است؛ حداقل از دوستانم که در سرویس های فرهنگی رسانه های مختلف کار می کنند هرگز نشنیده ام که مثلا خواهان اعدام کیارستمی باشند یا برای ریختن سیانور در قهوه محمود دولت آبادی نقشه کشیده باشند و یا برای این که فلان هنرمند یا نویسنده روشنفکر (بهتر بگویم شبه روشنفکر) نقشه ای کشیده باشند که بلایی بر سرش بیاید یا تا آخر عمر دیگر حرفی نزند. پس با این حساب تفکراتی که بالا اشاره کردم از کجا ناشی می شود؟

به نظرم این دیدگاه ها، برخاسته از یک مغالطه است؛ مغالطه بین «حق کار و اظهار نظر» با «ارتزاق و حمایت». اگر می گوییم امکانات، بودجه و تریبون های نظام در اختیار مخالفان آن قرار نگیرد هرگز به معنای آن نیست که می خواهیم مخالف اندیشه یا فرهنگ مطلوب ما حق حیات ندارد، اساسا محل بحث ما حیات و یا حق تفکر و کار یک شخص نیست صحبت بر سر این است که چرا یک نظام باید از منابع مختلف خود برای مخالفین خود خرج کند؟ جمهوری اسلامی، نظامی است با چارچوب های مشخص و تعریف شده فکری و عقیدتی، چارچوب هایی که به زعم موسسین و حامیان آن درست و راه فلاح بشریت است و قاعدتا ماسوای آن این گونه نیست و نباید به دنبال ترویج آنها بود. مثلا اگر صدا و سیما یا وزارت ارشاد یا حوزه هنری یا شهرداری و یا هر نهاد و دستگاه وابسته به نظام بودجه، تریبون و امکانات خود را در اختیار کسانی قرار دهد که با بن مایه های تئوریک و فکری نظام مشکل دارند، سکولاریسم را نجات بخش بشریت می دانند، لیبرالیسم را تجویز می کنند و علیه پایه های نظری حکومت تلاش می کنند؛ کاری ابلهانه کرده اند زیرا وجود خود را زیر سوال برده اند، مشروعیتی که از نظام گرفته اند را به دست خود از بین برده اند و عملا با امکانات خودشان اعلام می کنند که ما نباید باشیم!

ممکن است عده ای این دیدگاه را تمامیت خواهانه و جزم اندیشانه بدانند اما مگر جز این است که در همه جا جزمیاتی وجود دارد که کسی از امکانات خود علیه این جزمیاتش اقدام نمی کند. اگر بخواهیم دوباره مثالی بزنیم می توانیم به عملکرد طیفی که همیشه گلایه مند از رفتار حامیان فرهنگی انقلاب هستند بیندازیم، شما به عنوان مثال هرگز نمی بینید که آقای کرباسچی پول خود را خرج فیلمسازی فردی نظیر ابوالقاسم طالبی یا سلحشور و ده نمکی کند، چرا؟ چون که این افراد با اساس تفکر کرباسچی مخالفند و او اگر به اینها پول بدهد که علیه اندیشه خودش فیلم بسازند کاری به دور از عقل کرده است. این مساله در نشریات طیف روشنفکری نیز دیده می شود، این جراید هرگز نمی آیند به فردی مانند قزوه تریبون بدهند که علیه لیبرالیسم یا هر آنچه که آنها به آن معتقد هستند شعر بگوید یا به مخالفان سیاسی خودشان میدان یکه تازی بدهند و این رفتار طبیعی هم هست. اگر گاهی دیده می شود که از حامیان انقلاب اسلامی یا منتقدان جریان روشنفکری در این مطبوعات حضور دارند و مطلبی هست به دلیل میدان دادن برای طرح نظر و سپس نقد و به زیر کشیدن آن است نه این که فضای بی رقیب برای مخالف فراهم شود.

 و طبیعی است که هرگز چنین نمی کند اما بر عکس این مساله به وفور در نظام فرهنگی ما دیده می شود. مسئولین مختلفی که بودجه ها، امکانات و تریبون های خود را در اختیار کسانی می گذارند که گاهی نه تنها مخالف بلکه معاند با نظام جمهوری اسلامی هستند و اگر به فرض رسانه ای از آنها انتقاد کرد چوب تکفیر بر می دارند و منتقدین را به تکفیر متهم می کنند! تازیه ترین نمونه این برخورد را هفته قبل در مصاحبه ای دو ساعته با یکی از مدیران جبهه رفته و ان شالله حزب اللهی فرهنگی کشور تجربه کردم، به مدیر عزیز و دلسوز می گفتیم آقای فلانی، چرا از بودجه این نهاد مربوط به نظام امکانات در اختیار کسی گذاشتید که ذره ای اعتقاد به اساس آن ندارد و وقیحانه طلب سرنگونی آن را دارد؟ این بودجه را می گذاشتید برای کسانی که مدافع نظام هستند و یا حداقل این گونه پرده دری نکرده اند و فریاد روشنفکری و لیبرالیسم سر نمی دهند! مدیر محترم برآشفته شد و گفت این ها فرزندان انقلاب هستند، چرا عملکردشان را حمل بر صحت نمی کنید؟ چرا به دنبال تکفیر منتقدین نظام هستید؟ نمی شود دهان ها را بست، حکومت ما آزاد است، دستگاه های قضایی باید حکم به مجرمیت افراد بدهند نه من و شمای رسانه و از این دست صحبت هایی که در ابتدای این نوشته آوردم. بنده خدا با آن سواد و دکترا و تقوایش نمی دانست که در اینجا کسی صحبت از محاکمه نکرده است، خواستار اعدام فلان کارگردان دشمن نظام نشده ایم بلکه فقط و فقط صحبت بر سر این بود که کرباسچی به طالبی پول نمی دهد شما هم حداقل به دلیل همین رفتار عقلانی بودجه های این نظام مظلوم که از جیب مستضعفین عالم در اختیار شما قرار گرفته است را به کسانی ندهید که ثناگوی مستکبرترین مستکبران عالم هستند.

البته من به شخصه تقریبا کدورتی از این دست مدیران به دل نمی گیرم، متاسفانه به دلیلی که هنوز جزئیات آن برایم روشن نیست اغلب مدیران (و جدیدا برخی رسانه ای ها و افراد حزب اللهی) فرهنگی در جمهوری اسلامی مرعوب هیمنه روشنفکران و یا اندیشه روشنفکری قرار می گیرند و این رعب هنگامی که با مقداری تشویق از سوی روشنفکران همراه می شود مدیر را به وادی خاصی می کشاند که منتقدین خود را متحجر و تکفیری می داند.

همه اینها را نوشتم که اگر روزی روزگاری خدای ناکرده در این چند صد (شاید هم چند هزار!) دستگاه فرهنگی وابسته به نظام مسئولیتی گرفتید و همانند مدیران فعلی حامی روشنفکران شدید اگر جوانانی در رسانه های دلسوز انقلاب از شما انتقاد کردند آنها را تکفیری و خواهان اعدام مخالفین ندانید، نهایت بهشان بگویید عده ای بی سواد تغذیه شده از جای نامعلوم!

نظرات  (۲)

ای بی سواد تغذیه شده از جای معلوم!
۰۴ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۲۷ قاسم صفایی نژاد
نقدی بر نقد
به نظرم آمد چند نکته راجع به این پست جنابعالی گوشزد نمایم:
1. عده‌ای که در پستت نام بردی با این تفسیر این حرف را می‌زنند که مثلا «کرباسچی عضو یک جناح سیاسی است و طبیعتا نباید برای رقیب خرج کند، ما هم انتظار نداریم که شخصی از اصولگرایان این کار را برای ما انجام دهد. انتظار ما این است حکومت و نظام به هر دو بال خود میدان دهد به اندازه مساوی» 
مشکل این عده آن است که حتی انتظار حمایت از رفتارهای غیرقانونی خود و دفاع از آن رفتارها را دارند. مثلا بسیاری از این عده، فرقی میان اصلاح طلبی و فتنه 88 قائل نیستند، همانطور که البته رقیبشان هم این اشتباه را می‌کند و انتظار دارند از فتنه هم نظام حمایت کند!
به نظر من نظام باید نقش فراجناحی داشته باشد و امکانات خود را در چارچوب قانونی اساسی به همه تفکرات و سلایق بدهد یا به هیچکدام ندهد. مهم عادلانه بودن است. 
پیشنهاد باهنر را یادت هست که به احمدی نژاد گفت یک چاه نفت به اصلاح طلبان و یک چاه نفت به اصولگرایان بده؟ این پیشنهاد کاریکاتور نظر بنده است.
2. مشکل دیگر این است که افرادی که قدرت و ثروت را توزیع میکنند، گاهی اوقات رفتار در شأن جایگاه خود ندارند و ...
3. درست است شما و دوستانتان این طرز فکر را ندارید، اما نمی‌توانید انکار کنید عده‌ای هستند که واقعا می‌خواهند دگراندیشان وجود نداشته باشند؛ همان عده‌ای که حتی تحمل امثال من و تو رو هم ندارند!
پاسخ:
همه حرفات رو قبول دارم، فقط مساله در چاچوب نظام و اهداف اون بودنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">