یوسف در چاه
این روزها با پخش سریال یوسف پیامبر (ع) انتقادات به آن نیز افزایش یافتهاست و هر از چند گاهی شاهد نقدهای تند و تیزی نسبت به آن هستیم در این نوشته قصد ندارم نقاط ضعف این سریال را نادیده بگیرم و یا به دفاع از آن بپردازم چرا که حقیر نیز به آن انتقاد دارم اما سخنم مساله دیگری است که عرض می کنم.
باید اذعان کرد که این سریال ضعف هایی دارد اما آیا این دلیل می شود که این همه به آن و کارگردانش حمله کنیم؟عرضم این است ما که مدافعان انقلابیم چرا با دستان خود به تخریب هم سنگرانمان می پردازیم؟مگر در سینمای کشور ما چند نفر مانند فرج الله سلحشور داریم که پابند به نظام باشند؟
بنده با توجه به شناختی که از سلحشور و خانواده اش دارم حاضرم شهادت بدهم که وی از وفاداران به این انقلاب است،حالا چرا باید یک وفادار به انقلاب را به خاطر برخی ضعفهای یک اثرش تخریب کنیم؟دوستان بزرگوار ما در جریان هستند که اگر سلحشور کاری نسازد (با همه نقصهایش)باید منتظر دیدن «ساعت شنی» بر صفحه تلویزیون باشیم!
آیا واقعاًً «یوسف پیامبر» از سریال مبتذل ساعت شنی هم ضعیف تر است؟چرا فریاد وا اسلاما سر داده ایم؟سلحشور با استناد به آیات و روایات (هر چند آنها را شاذ بدانیم) این اثر را ساخته است اما سریال های دیگر سیما با استناد به چه ساخته می شود؟
نهایت ثمره تخریب سلحشور(با توجه به تعریفی که مقام معظم رهبری از تخریب و انتقاد داده اند)این است که پخش این سریال متوقف و سلحشور دیگر نزدیک سینما نشود!خب چه نتتیجه ای گرفته ایم؟واضح است اگر هر چند سال یک بار اسم خدا، اسلام، امام و ... در رسانه های بصری بوسیله کارهای افرادی چون سلحشور برده میشددیگر اینگونه نخواهد بود و مفتخر می شویم که سراسر عمر خود را با آثار فاخر(!)افرادی چون کیارستمی، میلانی، جیرانی و...طی کنیم و مدام گلایه نماییم که چرا سینمای ما فاسد است؟!
خب حضرات دوستان!ما مانع اصلاح سینما می شویم ،تا سلحشور ، طالبی ، ملاقلی پور و...فیلمی ساخته اند ما فریاد برآوردیم که در فلان سکانس فلان بازیگر در حال نماز تفخیم حرف«قاف» را رعایت نکرد!!
حتماًباید افراد سالمی همچون ملاقلی پور از این دنیا بروند تا ما دست از سر آنان برداریم و به ستایششان بپردازیم و تازه بگوییم که بله!آن مرحوم چه آثار خوبی ساخت و او از سینماگران متعهد بود!!
نمی دانم چه زمانی به خود می آییم که بدانیم عرصه هنر ما مملو از فاسدانی چون محمدرضا.ش است که آنرا در قبضه خویش درآوره اند و «سلحشورها»در این میدان در حال جهادند و این را نیز باور کنیم مجاهد در صحنه نبرد را اگر خطای تاکتیکی هم مرتکب شود تیرباران نمی کنند!