آدمی از قعر دوران...

وب نوشته های علیرضا ملوندی

آدمی از قعر دوران...

وب نوشته های علیرضا ملوندی

آدمی از قعر دوران...
طبقه بندی موضوعی
با نگاهی به مبانی لیبرالیسم ابتدا این نکته به ذهن متبادر می شود که اخلاق در این مکتب موضوعی نسبی می باشد که تابعی است از سلایق،علایق و خواسته های نفسانی بشر.در نظر این ایدئولوژی هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد که بتواند به شما نشان دهد چه باید بکنید، در این جهان هیچ نشان پذیرفته شده ای وجود ندارد!!(۱)

فلاسفه لیبرال قرون ۱۸ و ۱۹ آراء اخلاقی این ایدئولوژی را در قالب مکتب اخلاقی یوتیلیتاریانیسم تدوین کردند که اگر بخواهیم از معروفترین یوتیلیتاریانیستها نام ببریم باید به دیوید هیوم،فرانسوا ماری ولتر،جرمی بنتام،جیمز میل،جان استوارت میل و باروخ اسپینوزا شاره نماییم.برای مثال در نظر اسپیونوزای یهودی الاصل نیک همان چیزی است که متضمن نفع ماست!(۲)

با این وجود چنین به نظر می رسد که اگر بخواهیم مبدع این نظریات یا به بیان درست تر نخستین ابراز کننده این دیدگاه پس از رنسانس را نام ببریم باید از کسی نام به میان آوریم که بسیاری از حضرات لیبرال وطنی و فراوطنی ادعای بیزاری از وی را دارند یعنی نیکولو ماکیاولی!

در صدر رنسانس ،ماکیاولی هسته اصلی آراء اخلاقی لیبرال را در قالب نفی وجود معیار و میزان اخلاق ثابت و تبدیل مسائل اخلاقی به اختلاف سلیقه ها مطرح نمود،در واقع پس از وی بود که این باور به صورت تفصیلی و مبسوط در فاصله قرون ۱۷ و ۱۹ مطرح گردید.

این در حالیست که در اندیشه اسلامی ارزشها و معیارهای اخلاقی منشا و منبعی غیبی، آسمانی ،مشخص و مطلق دارند و در قالب وحی الهی به بشر ابلاغ گردیده اند، در این اندیشه هستی ماهیتی غایتمند دارد و در عالم آنچه اصالت دارد خیر و نیکی است که در چارچوب حکمت بالغه الهی معین و محقق گردیده است.

حال سوال اینجاست برخی که ادعای ملی-مذهبی(!!) بودن دارند و در عین حال به وضوح پیرو اندیشه های لیبرال و یا بزرگان سران لیبرالیسم می باشند(هر چند معدودی در لفظ آنرا انکار کنند) چگونه می توانند مذهب را با اندیشه های منفعت طلبانه لیبرال پیوند دهند؟هر چند پاسخ به این سوال چندان مشکل نیست،ماهیت عملکرد آقایان در طی سالهای متمادی پاسخگوی این سوال می باشد که بی تردید این مذهب است که باید ماهیتی کشسان پیدا کند و خود را با ارزشهای لیبرال سازگار نماید!!!حال چگونه؟!این را هم باید در همان گفتارهایی جستجو نمود که حکومت بی ولایت را طلب میکنند....

۱-آنتونی آربلاستر-ظهور و سقوط لیبرالیسم صص۲۲-۲۶

۲-تاریخ علم اخلاق ص۵۹

.......................................................

بعد التحریر:

با عرض پوزش بابت غیبتم از همه دوستانی که با نظرات خود بنده را سرافراز نمودند  توصیه ای را از جناب کلاه قرمزی بیان می نمایم !که سرودند:چرا دعوا می کنید؟اخماتونو وا بکنید....

علی رضا
۱۳ مهر ۸۷ ، ۰۸:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ نظر

سؤال: آیا براى فرد مسلمان جایز است دست دیگران را ببوسد یا به علامت تعظیم خم شود، البته خم شدن براى احترام و ابراز علاقه باشد، نه مثل تعظیم در مقابل عظمت خداوند؟
جواب: بوسیدن دست دیگران و خم شدن به نشانه تعظیم، بدون دلیل و جواز شرعى، کار درستى نیست، مگر در مورد پیامبر(ص) و اولیاى دین و علماى بزرگ.
امام صادق(ع) فرمود: «سر و دست کسى بوسیده نمى‏شود مگر رسول خدا(ص) و یا کسى که از او رسول گرامى اسلام اراده شود» (1) یعنى مى‏توان دست فرزندان پیامبر و علما و پیشوایان دین را به عنوان پیامبر و احترام به او بوسید.
از جمله آداب معاشرت که دین اسلام روى آن تأکید بسیارى کرده، مصافحه (دست دادن)، معانقه (یکدیگر را در آغوش کشیدن) و خم شدن در حدّ معقول است که به درجه تعظیم نرسد. شهید (ره) (یکى از علماى بزرگ قرون گذشته) فرمود: «جایز است بزرگداشت مؤمن به آن چه مقتضاى حال و زمان است، اگر چه سابقه‏اى نزد پیشینیان نداشته باشد، به خاطر دلالت عمومات (آیه و روایات)
خداونددر قرآن کریم فرموده است :
« ذلک و من یعظّم شعائر الله فانها من تقوى القلوب؛ آرى کسانى که شعایر خدا را بزرگ مى‏شمارند کارشان نشان پرهیزکارى دلهایشان باشد»(2)
نیز به فرموده پیامبر که: «کینه و حسد نورزید؛ پشت به هم نکنید؛ ارتباط را قطع نکنید و بندگان خدا باشید، در حالى که برادر هستید». به همین مناسبت جایز است ایستادن به عنوان احترام و خم شدن به مقدار لازم در مقابل مؤمن و مانند آن (3).
اگر کسى براى ورود مؤمنى از جایش برخیزد و در مقابل او کمى به عنوان احترام و تعظیم خم شود، ایرادى ندارد، به شرط آن که بدعتى نباشد و یا با نص صریح و سنت رویارویى نداشته باشد.
برخی از مراجع مى‏فرمایند: «بوسیدن دست پیامبر و اولیاى دین و نیز استاد فقه اشکالى ندارد»(4)، چون از آن براى تعظیم شعائر خدا استفاده مى‏شود».
پى‏نوشت‏ها:
1 - بحارالانوار، ج 73، ص 37، ح 35.
2 - حج (22) آیه 32.
3 - بحارالانوار، ج 73، ص 38.
4 - آیت الله مکارم شیرازى، استفتاءات جدید، ج 1.

لینک این مطلب در سایت اصلی

علی رضا
۱۱ مهر ۸۷ ، ۱۱:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۲ نظر

آیت الله مجتهدی (رحمت الله علیه) فرمودند:«اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیت الله هم بشوی نفس تو هم آیت الله می شود! آن وقت بیچاره میشوی.

همانطوری که پیش دکتر می روی و دستور رژیم غذایی می گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاقی بگیری، باید استاد باشد که نزد او بروی که باد غرور و کبر تو را خالی کند، فکر نکنی حالا  که این کتابها را می خوانی به جایی رسیده ای و حتماْ مورد تایید امام زمان (عج) قرار گرفته ای....»

قال السجاد(علیه السلام):هَلَکَ مَن لَیسَ لَه حَکیم یرشده

 

علی رضا
۱۱ مهر ۸۷ ، ۱۰:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر
هیچ وقت راهپیمایی روز قدس شش سال پیش یادم نمیره، توی خیابان طالقانی می رفتم که یک پژوی سبز از جلوم رد شد از بین مردان داخل ماشین فقط یک نفر برام آشنا بود اما اسمش ،«خدایا چرا اسمش یادم نمیاد؟!! »ناچار با عنوان مسئولیتیش بهش سلام کردم:«سلام آقای شهردار!!»

راستش احمدی نژاد ()بدجور به دلم نشست، مسئول خاکی و خودمانی ،چقدر شبیه ما بچه های پایین شهری بود، به قول کارتهای تبلیغاتیش« مردی از جنس مردم!!»

وقتی احمندی نژاد کاندید ریاست جمهوری شد ترسیدم،گفتم خدایا چرا احمدی نژاد؟احمدی نژاد رای اصولگرایان رو می شکنه!! اما اعتراف میکنم ته دلم خوشحال بودم، احمدی نژاد برایم تبلور شعارهای انقلاب بود که به لطف دولت های کریمه اصلاحات و سازندگی از یاد رفته بودند!!

احمدی نژاد آدمی بود که جلوی آقایانی که خود را صاحب نظام می دانسنتد ایستاد.

احمدی نژاد وقتی از عدالت حرف می زد به دلم می نشست، من بچه پایین شهرم ،بعضی سرداران سازندگی و اصلاحات آنقدر به من دروغ گفتند که دروغ گوها را راحت تشخیص بدم، احمدی نژاد اما دروغ نمی گفت،دلم شهادت می داد.

احمدی نژاد اگر از محرومان حرف می زد خود محرومیت را دیده بود مثل بعضی آقایان نبود که زندگی سلطنتی را زندگی در حد کفاف و عفاف بنامند!!!

احمدی نژاد لباس ساده می پوشید و به آن افتخار می کرد هر چند برخی آقایان در نماز جمعه هایشان ساده پوشان را جلنبر بنامند!!

احمدی نژاد وقتی دست آقا را می بوسید از عشق به ولایت بود مثل  بعضی ها دنبال شورای رهبری یا خود رهبری نبود!!!

احمدی نژاد وقتی اللهم عجل می گفت از اعتقادش می گفت ولو اینکه بعضی حضرات قم رفته آنرا ترویج خرافات می دانستند و می دانند.....

آری این صفات و خصائل احمدی نژاد این توانایی را داشتند که نقصهایش را بپوشانند و آنقدر جذاب بودند که بتوانند مرا احمدی نژادیست کنند چون برای من احمدی نژادیسم یعنی ذوب در ولایت مطلقه فقیه....

 

علی رضا
۱۱ مهر ۸۷ ، ۱۰:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر

 

حضرت آیت الله مجتهدی(اعلی الله مقامه الشریف) نقل می فرمودند:

«شیخی با چند نفر از مریدان از نجف به شهر خود بر می گشت در بین راه وارد مهمان سرایی شد، شیخ دید چند نفر مشغول عرق خوردن هستند ، با عصا زد و شیشه عرقها را شکست.یکی از عرق خورها در حال مستی شعری گفت که موعظه دارد:

شیخ نجفی شکست پیمانه می       گردید بساط عیش ما یکسره طی

گر بهر خدا شکست پس وای ما     گر بهر ریا شکست پس وای وی»   

قال الرسول(صلی الله علیه و آله): إنّ الله تعالی لا یقبل عملاْ فیه ذرةْ من الریاء 

 

 

علی رضا
۰۸ مهر ۸۷ ، ۱۰:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸ نظر

چند روز پیش یکی از نماینده های مجلس طی فرمایشاتی عنوان کرده بود که از طرح تحول اقتصادی چیزی نمی داند و درباره آن بی اطلاع است.

در نظرم خیلی بعید آمد که یک نمانده مجلس نداند که این طرح چیز جدید و شی عجابی نیست، چرا که طرح هدفمند کردن یارانه ها همان اجرا ماده 45 برنامه چهارم توسعه است، اصلاح قوانین مالیاتی و اجرای نظام مالیات بر ارزش افزده به جریان انداختن قانونی است که سال گذشته در مجلس به تصویب رسید، اصلاح نظام بانکی در واقع از معطلی د رآوردن قانون بانکداری اسلامی مصوب سال 1363(!!!) است، اصلاح گمرک سالهاست که در دستور کار دولتهاست و...

هر چه سعی کردم نتوانستم در صداقت و پاکدلی این نماینده گرامی شک کنم(!!) پس اندر تحیر فرو رفتم ،لهذا این استدعا را از شما دارم که بفرمایید چرا این نماینده محترم و نمایندگان و سیاسیون محترم دیگر تا این حد طرح تحول اقتصادی را امری مبهم ،عجیب و خلاف قانون (!!!)می دانند و اصرار دارند که برای آن لایحه ای تدوین شود و سپس به اجرا در آید؟

علی رضا
۰۶ مهر ۸۷ ، ۱۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

حقیقتش دیدم چند وقت پست جدید نداشتم گفتم درباره جنگ و علل و نتایجش بنویسم،هر چی فکر کردم دیدم به دلم نمی نشست تا اینکه بین کتابهام نگاهم به «منشور روحانیت» افتاد با خودم گفتم:« چون که صد آمد نود هم پیش ماست» پس همین مطلب زیر شد پست جدیدم(اعتراف می کنم نزدیک بود اشکم در بیاد حالا نمی دونم تو هم اینجور میشی یا نه!)

«.... هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم.ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم،ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ به جهان ثابت نموده ایم، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهان خواران کنار زدیم.ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختیم ، ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشه های انقلاب پر بار اسلامی مان را محکم کردیم ، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را نهاد یکایک مردمانمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابر قدرتها سالیان سال می توان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال خواهد داشت،جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت،جنگ ما موجب شد تا تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند ، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت........

ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است؟ملت ما تا آن روز احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمودو خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند،آن ساعتی که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد باز به وظیفه خود عمل کرده است،آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟

نباید برای رضای چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده ها به گونه ای عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند که جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیش عدول می کند.تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده وو نا موفق بوده است آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی شود؟!

 تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی شوئد که ما از اصول خود عدول کنیم.همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مامور به نتیجه.....»

بخشی از پیام حضرت امام راحل(قدس سره الشریف) به روحانیون سراسر کشور(معروف به منشور روحانیت)-3/12/67

 

 

 

علی رضا
۰۴ مهر ۸۷ ، ۱۱:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷ نظر

در ذیل بخشی از بیانیه نهضت آزادی ایران را به مناسبت انتخاب مرحوم مهندس بازرگان به سمت نخست وزیری دولت موقت بدون هیچ داوری می آوریم،قضاوت بر عهده شما باشد.

«اکنون که رهبر بزرگ و زعیم عالیقدر امام خمینی بنابه حق شرعی و قانونی خویش در این موقعیت حساس و تعیین کننده و تاریخی جناب آقای مهدی بازرگان را بدون در نظر گرفتن وابستگی حزبی به ریاست دولت موقت انقلابی شرعی و قانونی برگزیده اند...از آنجا که به فرمان آیه شریفه«اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»اطاعت از این امر را وظیفه شرعی و عقیدتی خود به شمار می آوریم و از آنجا که بر طبق اصول والای اسلام و به خصوص مذهب شیعه،مرجعیت عالی از آن به نیابت از امام،حق عزل و نصب را دارد،وظیفه خود می دانیم که به برادر ارجمند جناب آقای مهندس بازرگان اطمینان دهیم که هرچه بیشتر در جهت رسالت مکتبی و تشکیلاتی که نهضت آزادی ایران بر دوش دارد، بر تلاشهای خود بیفزاییم.»

منبع:اسناد نهضت آزادی،ج ۱۱، ص۷۱

علی رضا
۲۶ شهریور ۸۷ ، ۰۹:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ نظر

این روزها با پخش سریال یوسف پیامبر (ع) انتقادات به آن نیز افزایش یافتهاست و هر از چند گاهی شاهد نقدهای تند و تیزی نسبت به آن هستیم در این نوشته قصد ندارم نقاط ضعف این سریال را نادیده بگیرم  و یا به دفاع از آن بپردازم چرا که حقیر نیز به آن انتقاد دارم اما سخنم مساله دیگری است که عرض می کنم.

باید اذعان کرد که این سریال ضعف هایی  دارد اما آیا این دلیل می شود که این همه به آن و کارگردانش حمله کنیم؟عرضم این است ما که مدافعان انقلابیم چرا با دستان خود به تخریب هم سنگرانمان می پردازیم؟مگر در سینمای کشور ما چند نفر مانند فرج الله سلحشور داریم که پابند به نظام باشند؟

بنده با توجه به شناختی که از سلحشور و خانواده اش دارم حاضرم شهادت بدهم که وی از وفاداران به این انقلاب است،حالا چرا باید یک وفادار به انقلاب را به خاطر برخی ضعفهای یک اثرش تخریب کنیم؟دوستان بزرگوار ما در جریان هستند که اگر سلحشور کاری نسازد (با همه نقصهایش)باید منتظر دیدن «ساعت شنی» بر صفحه تلویزیون باشیم!

آیا واقعاًً «یوسف پیامبر» از سریال مبتذل ساعت شنی هم ضعیف تر است؟چرا فریاد وا اسلاما سر داده ایم؟سلحشور با استناد به آیات و روایات (هر چند آنها را شاذ بدانیم) این اثر را ساخته است اما سریال های دیگر سیما با استناد به چه ساخته می شود؟

نهایت ثمره تخریب سلحشور(با توجه به تعریفی که مقام معظم رهبری از تخریب و انتقاد داده اند)این است که پخش این سریال متوقف و سلحشور دیگر نزدیک سینما نشود!خب چه نتتیجه ای گرفته ایم؟واضح است اگر هر چند سال یک بار اسم خدا، اسلام، امام و ... در رسانه های بصری بوسیله کارهای افرادی چون سلحشور برده میشددیگر اینگونه نخواهد بود و مفتخر می شویم که سراسر عمر خود را با آثار فاخر(!)افرادی چون کیارستمی، میلانی، جیرانی و...طی کنیم و مدام گلایه نماییم که چرا سینمای ما فاسد است؟!

خب حضرات دوستان!ما مانع اصلاح سینما می شویم ،تا سلحشور ، طالبی ، ملاقلی پور و...فیلمی ساخته اند ما فریاد برآوردیم که در فلان سکانس فلان بازیگر در حال نماز تفخیم حرف«قاف» را رعایت نکرد!!

حتماًباید افراد سالمی همچون ملاقلی پور از این دنیا بروند تا ما دست از سر آنان برداریم و به ستایششان بپردازیم و تازه بگوییم که بله!آن مرحوم چه آثار خوبی ساخت و او از سینماگران متعهد بود!!

نمی دانم چه زمانی به خود می آییم که بدانیم عرصه هنر ما مملو از فاسدانی چون محمدرضا.ش است که آنرا در قبضه خویش درآوره اند و «سلحشورها»در این میدان در حال جهادند و این را نیز باور کنیم مجاهد در صحنه نبرد را اگر خطای تاکتیکی هم مرتکب شود تیرباران نمی کنند!

علی رضا
۲۵ شهریور ۸۷ ، ۱۱:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ نظر
امام خمینی(ره): ((تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام.))

۱- جنگ بر مسلمانان سخت شده،اکثر سست ایمانان پیامبر را تنها گذاشته اند اما او در کنار مرادش شمشیر می زند.زبیر ،سیف الاسلام است.

۲- مبارزات علیه رژیم طاغوت اوج گرفته،ایستادن در برابر شاه سخت است،به زندان می رود،شکنجه می شود اما برای تشکیل حکومت اسلامی صبر می کند.

۳- پیامبر گفت:((الی رفیق الاعلی))،باورش سخت می نماید،محمد(ص) رفت.گفته بود:((علی(ع) شایستگی جانشینی مرا دارد))،حالا باید علی(ع) جانشینش شود،اما خدعه در می گیرد،برخی منافقین قصد انحراف خلافت را دارند،باز هم زبیر سیف الاسلام از حق دفاع می کند و حتی در مقابل گرگ صفتان شمشیر می کشد؛اما افسوس((لقد تقمصها فلان...))

۴- روح خدا به خدا پیوست.آری کلمه محبوب قرن رفت.مجلس خبرگان برای جانشینش جلسه تشکیل می دهد.آیا اتفاق صدر اسلام تکرار می شود و نهضت به انحراف می رود.نه!شخصی در آن جمع خاطره ای از پیر مراد نقل می کند،آن عزیز گفته بود:((علی شایستگی جانشینی مرا دارد))،تاریخ تکرار نشد.

۵- دنیا شمشیر اسلام را در غلاف نمود.کنیزان،غلامان،قصرها،...حالا زبیر بن عوام از اشراف بزرگ حکومت اسلام است.می گوید:((قل من حرم زینت الله علیکم...))

۶- پاساژ سعدی،مستغلات کرج،۲۰ قطعه زمین قم،زندگی افسانه ای،...می گوید:((قل من حرم زینت الله علیکم..))

۷- علی(ع) که به خلافت رسیدمنکر خلافتش شدو گفت تو خلیفه نیستی!باید اهل شورا نفری را به جای تو انتخاب کنند.جمل به راه افتاد و او از سران شد.

۸- گفت:((...برای اداره حکومت نمی توان به فتوای یک نفر خواه هر فردی باشد عمل کنیم.باید شورایی در کشور باشد که مسائل اساسی جامعه را بررسی کند تا نفرات این شورا پشتیبان این قوانین باشند.))

۹- وقتی زبیر کشته شد علی گریست اما گفت:((القاتل و المقتول کلاهما فی النار))

۱۰- اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً!

علی رضا
۲۳ شهریور ۸۷ ، ۱۰:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر